طوفاني به نام جهاني شدن به پا خواسته است ،طوفاني كه هيچ سدي دربرابر هجوم آن نمي توان ايجاد كرد و از آن نمي توان گريخت . طوفاني كه به همراه خود گردبادي را به همراه دارد كه خواسته يا ناخواسته تمامي كشورها را با خود در مي نوردد. اين طوفان خود رادر ابعاد مختلف سياسي ، فرهنگي و اقتصادينشان مي دهدو آننتيجه آن از بعد سياسي ظهور دمكراسي ، از بعد فرهنگي پديده دهكده جهاني و در بعد اقتصادي حاكميت سازمان جهاني تجارت است و ما امروز باهم جمع شده ايم تا بعد اقتصادي اين طوفان جهاني شدن يعني عضويت كشورمان در سازمان جهاني تجارت و مزيتهاي كيفي خود را در اين مسيربررسي نماييم.
معمولاً شهرنشيني و صنعتي شدن را مترادف متمدن شدن و توسعه مي دانند چرا كه در مقايسه با جامعه ماقبل صنعتي - سرمايه داري، انسان روستايي و يا قبيله اي پيوسته با فقــر و بيماري، بيسوادي، غارت، كشتار و ظلم دست به گريبان بوده است. وضعيت جامعه فعلي بشري از منظر دستاوردهاي عظيم آن قابل قياس با گذشته ماقبل شهري و صنعتي شدن نيست.
اما اداره و ساماندهي جامعه نوين و توسعه فزاينده آن چنان پيچيدگيهايي ايجاد كرده كه در اغلب موارد به درماندگيهايي ختم شده اند كه امروزه با واژه بحران شناخته مي شوند: بحران تـــروريسم، بحـــران جنگ اديـان يا تمــدنها (ساموئل هانتينگتـون)، بحـــران محيط زيست، بحران ايدز، بحران فقر و بالاخره بحران حاشيه نشيني شهري كه اين آخري مستقيماً در حوزه مديريت شهري و توسعه قرار مي گيرد.