از جمله اصول مهم مديريت بشمار ميرود. تصميمگيري و يا تصميمسازي به معناي انتخاب بهترين گزينه براي حل يك مسئله معادل فارسي آن است. اهميت تصميمگيري در مباحث مديريتي به حدي است كه برخي آنرا در فرآيند مديريت همانند يك روح ارتباطي به تمام گامها تعميم ميدهند. برخي نيز تصميمگيري را در حوزه برنامهريزي جاي ميدهند. با فرض پذيرش هر يك از ديدگاههاي مذكور جايگاه تصميمگيري در مديريت در مرتبه بلندي قرار ميگيرد. انديشمندان رشته مديريت مهمترين نوع تصميمگيري را تصميمگيري عقلائي و يا تصميمگيري بر مبناي منطق و عقل دانستهاند. منظور آنان تصميمي است كه هيچ اقدام و حركتي در فرآيند آن بدون دليل و برهان پذيرفته نشود.
شغل يك مدير مبتني بر فعاليتهايي است كه در راستاي تحقق اهداف سازمان اجرا ميگردد. شغلي كه همواره بايد واقعي، قابل رويت و در صورت امكان براي كسب موفقيت واجد مشاركت آشكار و قابل سنجش باشد.شغلي كه آزادي عمل و اختيار وسيع در آن داراي محدوديت بوده و محدوديت كنندههاي تدريجي براي اختيار درون سازماني مديران مد نظر است و نهايتاً اينكه مدير بيشتر از آنكه توسط مافوق خود اداره شود بوسيله اهداف عملكرد خود، اداره و كنترل ميشود.
آنچه مشاغل مديريتي نيازمند آنند و آنچه فعاليتهاي آن را مشخص ميكند، ميزان مشاركتي است كه براي تحقق اهداف سازمان ايجاد ميشود. شغل يك مدير به واسطه كاري كه در راستاي نيازهاي سازمان است، بوجود ميآيد و نه به دليل ديگر. اين شغل نيازهاي خاص خود را دارد و لذا بايد داراي اختيار و مسئوليتهاي خاص خود هم باشد.